هر که آمد به جهان نقش زوالی دارد....

دنیا گذرگاهیست که شیرینی اش به تلخی و زندگی آن به مرگ آمیخته . پس انتظار آسودگی و نیکی پایدار از آن خردمندانه نیست . سختی فراق جز صبر درمانی ندارد و مشکلات دنیا را جز تحمل چاره ای نه و چون پیمانه سر آید ناگزیر باید رفت و کسی را اختیاری نیست ......
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
برای شادی روح پدرم .......
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۱ ساعت 17:8 توسط م.نقویان
|
مستان جام عشق که لاف از لقا زنند